برای وارد شدن در بحث به نکاتی اشاره می کنم ، مطالعه دقیق این سطور را برای همه جویندگان حقیقت و تشنگان معارف اسلامی توصیه می نمایم . انشاالله با مطالعه این موارد و سپس داشتن حلقه های بحث و گفتگو در تبیین این هدیه الهی ( ولایت و غدیر خم ) قدمی هر چند کوتاه برداشته باشیم . ولی یک نکته را برای دوستان شرح دهم و آن اینکه دقت و اهمیت غدیر به قدری است که بحثها و گفتگوهای زیادی را در جهت پی بردن به رمز و رازهای این هدیه الهی را می طلبد و ما در اینجا ذره ای از این خورشید فروزان علوی را به نظاره نشسته ایم و دایره این ولایت و هدایت شامل همه و همه ارکان زندگی شیعیان میباشد که من و شما دوست گرامی با نگرش و مطالعه عمیق خویش می توانیم بیشتر و بیشتر با عظمت وجودی مولی الموحدین حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام آشنا گردیم و این مهم عملی نمی شود مگر با همت شما دوست گرامی و مطالعات پیوسته و ریشه دار . این افتخار برای ما بس که زندگانی پر افتخار آقا و مولایمان
امام علی علیه السلام سرمشق ما باشد در حال حاضر و کلیه شئون زندگی ، با تمسک به ولایت و اهل بیت که چراغهای فروزان ما هستند در دنیا و آخرت به تبیین اعتقادات شیعه می پردازیم .
یکی از موارد اختلافی ما با اهل تسنن در اصول عقاید در مساله امامت است . ما معتقدیم که اصل امامت ، تحقق بخش به تمام اصول و معارف دینی ماست . یعنی اگر توحید و نبوت و اعتقاد به معاد باشد ولی اعتقاد به امامت در کار نباشد
همه اش هیچ و پوچ است وبی اثر . البته ما فعلا" در مقام اقامه ی برهان نیستیم چون مکرر گفته شده است . اعتقاد ما شیعیان این است که اصل امامت ، رکن اصیل و پایه ی اساسی دین ماست که اگر نباشد نه تنها فروع دین باطل و از بین رفته است بلکه معارف و اصول دینی ما هم ارزشی نخواهد داشت . این دعا را همیشه می خوانیم : " اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ظللت عن دینی" (1)
که اگر حجت و امام معصوم را نشناسم دین ندارم . نه توحید دارم ، نه نبوت و نه چیز دیگر .
رسول خدا "ص" فرموده اند: " من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه" (2)
و امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: " مات میته کفر و نفاق " (3) کسی که امام معصوم را – که از جانب خدا منصوب است – به امامت نشناسد ، در وقت مردن ، مرگش ، مرگ جاهلیت است .
یعنی اهل نجات نخواهد بود . گرچه در دنیا بر حسب ظاهر ، احکام اسلام باید بر او جاری باشد اما بعد از مرگ اهل نجات نخواهد بود و اهل تسنن معتقدند مساله امامت هیچ نقشی در دین ندارد و علی "ع" هیچ موقعیتی در مسائل دینی ندارد . دین همان است که پیغمبر آورده ، توحید ، نبوت و معاد . بعد هم واگذار به امت شده است خود امت مساله ی حکومت را تدبیر می کنند . خیال کرده اند امامت یعنی همان حکومت و زعامت اجتماعی ، آن را خود مردم می توانند اداره کنند .
پس علی علیه السلام هیچ نقشی درباره دین ندارد و این اعتقاد درست نقطه ی مقابل اعتقاد ماست . ما می گوئیم علی "ع" نقش اساسی در دین را دارد . رسالت پیغمبر بستگی به امامت علی "ع" دارد که اگر امامت علی "ع"نباشد ، اصل رسالت نبی تحقق نمی یابد این گفته ی خداوند حکیم است که : "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته " (4) " ای رسول آنچه را که ما درباره ی علی "ع" به تو گفته ایم به مردم بگو و اگر نگوئی و او را خلیفه ی بعد از خود معرفی نکنی اصلا" ابلاغ رسالت نکرده ای" پس معلوم است که بین ما و آنها از زمین تا آسمان فاصله است . ما
می گوئیم اگر علی "ع" نباشد ، اسلام نیست .نسبت میان اسلام و علی "ع" نسبت پوست و مغز و به بیان دیگر نسبت جسد و روح است . یعنی اگر علی "ع" نباشد اسلام جسدی بی روح است و پوستی بی مغز است .
آنها می گویند : خیر ، اسلام بی علی هم زنده و مغزدار است . ممکن است کسانی ما را ملامت کنند که شما چرا هر وقت درباره هر مطلبی بحث می کنید با اندک مناسبتی فورا" سراغ علی "ع" می روید و در این مطلب چرا این قدر حریصید؟
ما می گوئیم : بله ما به این حرص افتخار می کنیم و عزت و شرف خود را در همین حرص می دانیم . نه تنها ما ، بلکه پیغمبر هم درباره علی "ع" حریص بود .
در آیات آخر سوره توبه می خوانیم : " لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رووف رحیم " (5) پیغمبر درباره شما حریص است . پیامبر نسبت به کدامیک از امور امت حریص است ؟ بسیار روشن است که او حریص در امر هدایت امت است و از طرفی هم می داند که هدایت امت جز با علی "ع" و فرزندان او محقق نخواهدشد و لذا نسبت به علی "ع" حریص بود . تا آنجا که می دانیم همان روز اول که رسالت خود را ابلاغ کرد ، همان روز ، ولایت علی "ع" را نیز ابلاغ کرد این مصداق حرص است که هنوز رسالت خودش پا نگرفته ، ابلاغ ولایت علی "ع" می کند . البته آن روز مسخره اش کردند که خودش هنوز جانیفتاده وصی و جانشین معینی می کند ، در میان آن جمعی که همه از نزدیکان و خویشاوندانش بودند فرمود : من از جانب خدا مبعوث به رسالت هستم و امروز اول کسی که اعلام کند از من تبعیت می کند و به یاری من بر می خیزد ، وصی من خواهد بود .
همه خندیدند و مسخره کردند ، تنها یک نفر برخاست . آن کودک ده ساله بر حسب ظاهر . برخاست و گفت : من هستم . تا سه روز و سه بار این مطلب تکرار شد و در هر سه بار علی "ع" . پیامبر دست بر شانه علی "ع" گذاشت و
فرمود : " هذا اخی و وصی وخلیفتی من بعدی فاسمعوا له واطیعوه " (6) " این وصی من و برادر من و جانشین من بعد از من است . گوش به حرفش بدهید و اطاعتش کنید " همه خندیدند و مسخره کردند و رفتند . با وجود استهزا و تمسخر دیگران او ماموریت الهی خود را انجام داد و حرص خودش را نسبت به علی "ع" نشان داد .
آن روز اول بود . بعد هم در طول 23 سال همیشه به اندک مناسبتی حرف علی "ع" را
می زد : "علی مع الحق و الحق مع علی" (7) یا "ان شان علی عظیم " (8)
از این سنخ کلمات فراوان داشت. تا در آخر عمرش هم که مطلب را علنی کرد . در آن مجمع عمومی مردمی که
از حجه الوداع برمی گشتند در کنار غدیر خم ، دست علی "ع" را بلند کرد و نشان مردم داد و فرمود :
"من کنت مولاه فهذا علی مولاه" (9)
تا آخرین لحظات عمرش سخن از علی "ع" می گفت : در یکی از مجالس که نشسته بودند فرمود : "من قال لااله الاالله دخل الجنه " هر که بگوید: لااله الاالله ، بهشتی است . آن دو نفر هم نشسته بودند ، گفتند: " نحن نقول لااله الاالله " ما می گوئیم : لااله الاالله . رسول اکرم (ص) دست بر شانه علی "ع" گذاشت و فرمود: " من علامه ذلک ان لا تجلسا مجلسه ولا تکذبا قوله" ، از علامت آن این است که اگر راست می گوئید ، اگر موحدید ، جای این ننشینید ، مسند او را غصب نکنید ، گفتارش را تکذیب ننمایید. نشانه توحید شما این است . علی "ع" نشانه ی توحید شماست . به هر حال ما اگر نسبت به علی "ع " حرص می ورزیم و در همه جا سخن از علی "ع" می گوییم برای این است که رسول اکرم (ص) نسبت به علی "ع" حریص بوده است . و ما به همین حرص افتخار می کنیم و باید هم چنین باشیم ، چون اساس دین ماست . گذشته از دنیا ، حیات ابدی ما با دین درست می شود و دین هم با علی "ع" درست می شود .
آری رسول اکرم (ص) می دانست اگر علی "ع" نباشد امام حسین "ع" نیست . امام حسین "ع" اگر نبود یزید و یزیدیان دین را از بین برده و مملکت اسلامی را لجنزار کرده بودند. اگر علی "ع" نبود امام صادق "ع" نبود . امام صادق "ع" که نبود فرهنگ شیطانی بنی امیه و بنی عباس ، فرهنگ الهی اسلامی را از بین برده بود. او بود که توانست فرهنگ اسلامی را احیا کند و جلوی فرهنگ اموی و عباسی را بگیرد . اگر علی "ع" نبود امام زمان "عج" نبود . اگر امام زمان نباشد دنیا ظلمتکده ای وحشتبار می شود و همه جا پر از ظلم و جور و ستم می گردد . چه کسی جز او می تواند این دنیای دیوانه را مهار کند . او فرزند علی "ع" است که اگر علی "ع" نبود هیچکدام از این پاسداران دین نبودند . پس اساس اسلام و روح دین و جان قرآن همان علی "ع" است . آنها می گویند "حسبنا کتاب الله" ما با داشتن قرآن نیازی به علی نداریم . دیدید که بین ما و آنها در اصول دین چه اختلاف عمیقی هست . از نظر ما اصول عقاید حقه ، بسته به ولای علی "ع" است . امیدواریم هر چه بیشتر و بیشتر با معارف اهل بیت و فرهنگ غدیر آشنا شویم و در این راه با مطالعات عمیق خویش سهمی هر چند اندک در شناخت مکتب ولائی و غدیری خویش برداریم .
رونوشت :
1-مفاتیح الجنان دعا در غیبت امام زمان عج ص 974
2- محجه البیضاء للمولی محسن فیض الکاشانی ، تهرانی مکتبه الصدوق 1340 ه ش ج 4 ص 174
3-اصول کافی کتاب الحجه ، باب من مات ولیس له امام ،حدیث3 .
4- مائده . آیه 67
5- توبه آیه 128
6- تاریخ الامم و الملوک للطبری ، ج2، ص216 ، طبعه مصر ، سنه 1300 ه – تاریخ الکامل لابن الاثیر الشافعی ، جلد 2، ص 22، طبه مصر ، سنه 1304 ه
7-ینابیع الموده ، للقندوزی الحنفی ، ص 55
8-بحارالانوار ، ج 39 ص 29 .
9-تاریخ دمشق ، ابن عساکر ، ج 1 ، ص 364-366